سفرنامه چین قسمت اول(میدان تیان آنمن-شهر ممنوعه)
در پنج سال اخیر سه بار تصمیم گرفته بودیم به چین سفر کنیم ولی هربار که به مرحله عمل میرسیدیم مانعی پیش می آمد. ازآنجاییکه همیشه معتقدم هرچیزی باید زمانش برسد میدانستم که حتما" حکمتی در این کار بوده.
بالاخره طلسم شکسته شد و ما در تاریخ 14 تیر 98 ساعت هشت و نیم شب با هواپیمایی ماهان عازم پکن شدیم؛ با علم به اینکه این سفر سخت ترین سفرمان تا به امروز است چراکه به جز ویزا و بلیت رفت و برگشت و بیمه نامه (که همگی توسط یکی از آژانسهای جهانگردی شهرمان تهیه شده بود) هیچ چیزمان تهیه و رزرو نشده بود. هشت شهر را نشان کرده بودیم که در مدت دو هفته از آنها دیدن کنیم گرچه مطمئن نبودیم بشود؛ به همین دلیل از این هشت شهر شش شهر را در اولویت قرار داده بودیم.
چین شناسی ما از همان لحظه نشستن در هواپیما آغاز شد. وقتی که دیدیم چینی ها با دمای 25 درجه هواپیما پتوهای مسافرتی را کشیدند روی خودشان درحالیکه ایرانیها خودشان را باد میزدند. اینجا بود که متوجه شدم چرا مصرف انرژی در چین با جمعیت یک و نیم میلیاردی با مصرف انرژی در ایران برابری میکند...
ساعت حدود شش صبح به وقت پکن است و ما در حال فرود آمدن روی شهری هستیم که مزارع سرسبز، کوهها، رودها، کانالهای پرآب و آسمانخراشهایش همه در قاب شیشه ای پنجره هواپیما جا خوش کرده اند.

تشریفات فرودگاه شامل پرکردن فرم و انگشت نگاری (باتوجه به صف طویل توریستها) حدود یک ساعت طول میکشد. سپس با مترو و صرف هزینه نفری 30 یوان (شصت هزار تومان) به مرکز شهر یعنی میدان تیان آنمن میرسیم تا جایی برای اقامت بیابیم.

نخستین بنای چشمگیری که پس از بیرون آمدن از متروی تیانمن میبینم.برج ضلع جنوبی میدان تیان آنمن
خیابانهای حوالی میدان تیان آنمن پر است از انواع هتل و هاستل که ما چندتا از آنها را که در سایت بوکینگ اعتبار بالایی داشتند نشان کرده ایم. با کمک جی پی اس موبایل و البته پرسان پرسان پیدایشان میکنیم، غافل از نرخ نجومی آنها!!!! خدا میداند نرخی که بوکینگ زده مربوط به چه سالی است. خلاصه بعد از دو سه ساعت پرسه زدن دربین آنهمه هتل و هاستل یکی را که فضای گرم و صمیمانه و دلچسبی دارد انتخاب میکنیم.

دومین بنای چشمگیر پس از خروج از مترو. ضلع جنوب غربی میدان
بعد از سفر آذربایجان این دومین تجربه ما برای اقامت در هاستل است. انگار هاستلهای چین بیشتر شبیه مسافرخانه های خودمان است؛ در دوطبقه که اتاقهای چهارنفره دوطرف راهروی درازی قرار گرفته اند و طبقه نخست مختص آقایون و طبقه بالا مختص خانمهاست. برای دونفر دو تخت شبی 230 یوان (460 تومان) آب میخورد که رقم بالایی است. حتما" با این رقم میتوانستیم کمی حاشیه ترها هتلی مناسب پیدا کنیم. ولی خستگی هشت ساعت پرواز و... حال و حوصله ای برای گشتن هتل باقی نمیگذارد.
هاستل علیرغم سختیهای خاص خودش، جذابیتهای زیادی هم دارد که مهمترین حسنش فضای دوستانه اش است. همان روز اول ده دوازده تا دوست مکزیکی، کلمبیایی، کانادایی، انگلیسی، برزیلی و پرویی و ... پیدا میکنیم و چیزی که برایم بسیار جالب است شیفتگی زیادشان برای سفر به ایران است و نسبت به پرسه پولیس(تخت جمشید) طوری اشتیاق دارند که من نسبت به ماچوپیچو.

میدان تیان آنمن ساختمان پارلمان
ساعت یک بعد ازظهر هاستل را به هوای کشف پکن ترک میکنیم و گشتمان را از قلب تاریخی شهر که با ما فقط شش هفت دقیقه فاصله دارد یعنی میدان تیان آنمن شروع میکنیم.
عجیب ترین چیز جمعیت نجومی آن است که در مراکز دیدنی شهر بدجور نمود دارد یکجاهایی شبیه راهپیمایی است انگار. برای رسیدن به میدان تیان آنمن هم باید از بازرسی ویژه رد شد. اولش توی ذوق آدم میخورد مخصوصا اینکه اگر برای یک بازرسی مجبور شوی در صفی طویل بایستی و چهل دقیقه وقتت تلف شود. بزرگی میدان و خیابانهای مشرف بر آن هم دلیل دوم کندی کار و اتلاف وقت در چین است.

ضلع شمالی میدان
جای تعجب نیست که چین مجموعه ای از ترینها را دارد . نمونه اش همین میدان تیان آنمن که با 44 هکتار وسعت، بزرگترین میدان جهان است و ثبت یونسکو. بعد از تیان آنمن هم میدان سرخ مسکو و سپس نقش جهان عنوان دوم و سوم را یدک میکشند. گفته میشود تیان آنمن چهارتای نقش جهان ما را در خودش جای میدهد.

تیان آنمن نیز به رسم همه میادین مشهور جهان عناصر مهمی دارد. ضلع شمالی اش ورودی شهر ممنوعه است و جنوبش مائو رهبر حزب کمونیست در مقبره اش نه در زیر خاک که در تابوتی شیشه ای به رسم دیگر همتای خود (لنین در مسکو) به خواب ابدی فرو رفته.

مقبره مائو
در ضلع شرقی میدان، موزه ملی چین قرار دارد و در ضلع غربی هم بزرگترین پارلمان جهان خودنمایی میکند؛ پارلمانی که در سال 1959 ساخته شده و شش هزار نماینده دارد. درمورد مقبره مائو و موزه ملی در پستهای بعدی خواهم نوشت.

موزه ملی پکن
وسط میدان هم یک ستون گرانیتی خودنمایی میکند که درواقع بنای یادبود قهرمانان ملی چین است و در سال 1952 به دستور مائو ساخته شده.

بنای یادبود قهرمانان ملی چین
اگر به شاخصه های دور میدان باشد، تیان آنمن به لحاظ زیبایی قابل قیاس با میدان سرخ مسکو و نقش جهان اصفهان نیست. عناصر دور میدان به لحاظ هنری چنگی به دل نمیزنند و چندان چشم نواز نیستند. ولی به لحاظ شکوه و عظمت چشمگیرند.

پارک ضلع شمالی میدان
حالا بیایید گشتمان را از شاخصترین عنصر میدان یعنی شهر ممنوعه آغاز کنیم؛ بزرگترین مجموعه کاخهای جهان که در ضلع شمالی میدان قرار دارد. شاید برایتان جالب باشد اگر بگویم که میدان تیان آنمن درواقع دروازه ورود به شهر ممنوعه بوده و از شش قرن پیش به این منظور ساخته شده. تیان آنمن در لغت به معنای دروازه آرامش بهشتی است.

برای ورود به شهر ممنوعه باید از میدان خارج و پس از عبور از زیرگذر، وارد خیابان ضلع شمالی شد. سپس از یکی از پنج پل موجود (بر روی خندق دور شهر ممنوعه) عبور و از دروازه نیمروز وارد شهر ممنوعه شد. (به دلیل جمعیت نجومی چین بسیاری از اماکن تاریخی دارای چندین گیت ورودی هستند.)

اگر به چین سفر کردید این نکته را به خاطر بسپارید که در چین عکس تکی معنایی ندارد و محال ممکن است که گوشه دنجی بیابی که در آن واحد چند نفر توی کادرت نباشند. تازه این عکسها حاصل صرف دقیقه های بسیار برای خلوت شدن دورمان است!

دروازه ورودی دارای نقاط برجسته قبه مانندی است که لمس آنها از نظر چینی ها مقدس و متبرک است و حتی کودکان چینی هم در لحظه ورود از لمس این برجستگیهای طلایی عقب نمیمانند.

این دستبند فنری جالب شبیه قلاده عمل میکند. والدینی که به همراه کودکشان به اماکن شلوغ می آیند از این وسیله استفاده میکنند تا کودکشان را در این ازدحام جمعیت گم نکنند.

تا ورودی دوم شهر ممنوعه را میتوان بدون تهیه بلیت بازدید کرد. از اینجا به بعد باید بلیت شصت یوانی آن را تهیه و وارد بزرگترین مجموعه کاخهای جهان شد. ذکر این نکته ضروری است که در ایام شلوغ سال باید بلیت ورود به مجموعه را از روز قبل به صورت اینترنتی خریداری کرد درغیر این صورت باید صبح زود برای بازدید عازم آن شد.

شهر ممنوعه علاوه بر بزرگترین مجموعه کاخهای جهان، لقب کاملترین مجموعه چوبی جهان را نیز یدک میکشد. این ابرشهر امپراطوری در سال 1406 میلادی به دستور دومین امپراطور سلسله مینگ در ظرف 14 سال ساخته شده.

حتی فکر کردن به آن هم عقل از سر آدم میپراند. مگر میشود چنین مجموعه ای را در عرض چهارده سال ساخت. پاسخ روشن است. چراکه نه!!! اگر صدهزار صنعتگر و یک میلیون کارگر چینی تاکید میکنم چینی! چهارده سال تمام کار کنند از این بزرگترش هم محال نیست.

و این کاخی که در عرض چهارده سال ساخته شد، مقر فرمانروایی بیست و چهار امپراطور در عرض پانصد سال بود درست تا انقراض سلسله پادشاهی چینگ و پیروزی کمونیستها.

و اما وجه تسمیه این شهر و اینکه چرا به نام شهر ممنوعه شهرت یافته؟ این نام به دلیل ممنوعیت ورود افراد عادی به داخل آن بوده و درواقع به جز خاندان سلطنتی و خدم و حشم آنان هیچ غریبه ای را به آن راه نبوده.

در وصف عظمت شهر ممنوعه همینقدر بگویم که در مساحت 72 هکتاری گسترده شده و فاصله شمال تا جنوبش 961 متر و شرق تا غربش 753 متر است.

از بزرگی و عظمت و تعداد بیشمار کاخها و اتاقها که بگذریم مسائل امنیتی شهر ممنوعه هم بسیار جالب و حیرت انگیز است.

کودکان چینی که از همان کودکی با تاریخ خود آشنا میشوند.
مسائل امنیتی کاخ تنها محدود به دیوار ده متری دور آن که به طول 3400 متر شهر ممنوعه را احاطه کرده و توپ هم نتوانسته کوچکترین خدشه ای به آن وارد کند نمیشود. امنیت کاخ حتی فراتر از خندق عریض 52 متری است که دورتادور مجموعه را فراگرفته!!!

در بخشهایی از کاخ که محل اجلاس امپراطور بوده حتی یک درخت هم به چشم نمیخورد و درختان در بخشهای کم اهمیت تر شهر ممنوعه کاشته شده اند. تا مبادا کسی با پنهان شدن پشت یا روی درخت قصد جان امپراطور را کند.

یکی از مشهورترین قصرهای شهر ممنوعه تای حای نام دارد که تخت سلطنتی زرین امپراطور در آن در معرض نمایش درآمده. این قصر در ضلع شمالی شهر ممنوعه بر روی سکویی مرمرین ساخته شده.

یکی از شاخصه های چشمگیر شهر ممنوعه حضور پررنگ اژدها در همه جای آن است. هرکجا نظر می افکنید این موجود افسانه ای که دربین چینیها بسیار مقدس است را میبینید.

شاید تعجب کنید اگربگویم تنها در همین قصر تای حه سیزده هزار اژدها نقش بسته. از روی پله ها بگیر تا تاج و سقف و نقاشی و تزیینات اتاقها و....

همه چیزش چشمگیر و تجملاتی است. از شیوه معماری تا وسعت و رنگ و تزییناتش.

اما یکی از شگفتی های دیگر شهر ممنوعه تعداد اتاقهای آن است که شامل نه هزار و نهصد و نود و نه و نیم اتاق است. (آن نیم اتاق گویا یک راه پله میباشد.)

حالا این رقم از کجا آمده برمیگردد به اعتقادات مذهبی چینی ها که بر این باورند تنها امپراطور آسمانی است که ده هزار اتاق دارد و امپراطور زمینی باید در مقامی پایینتر از او باشد.

چینی های خونگرم و مهربان که همه جا پایه عکس دسته جمعی هستند.
این ظروف مسی بزرگ( به تعداد 308 عدد) در بسیاری از نقاط شهرممنوعه به چشم میخورد. از این ظروف برای ذخیره آب باران و مهار آتش سوزی درصورت وقوع به کار میرفته.

و اما از دیگر شاخصه های زیبای شهرممنوعه، به کار گیری سنگهای زیبا و خاص در بسیاری از مکانهای آن است.

این سنگها طیف وسیعی را شامل میشوند از سنگهای مرمر سفیدی که کاخهای باشکوه و معابد شهر ممنوعه بر روی آنها بنا گشته اند تا سنگهای آتشفشانی و آذرین و آسمانی و سنگهای عجیب دیگر که از شهرهای دور و نزدیک چین به این مکان آورده شده اند.

و اما بشنوید از پایان شکوه شهر ممنوعه ... سال 1924 نقطه عطف این شهر بود چراکه ممنوعه بودن شهر تمام شد و پس از پایان آخرین امپراطوری، درهای این شهر ممنوعه به روی عموم باز شد و با تغییر کاربری آن به موزه، امروز این مجموعه سالانه 14 میلیون بازدیدکننده دارد.

پس از بازدید از مجموعه شهر ممنوعه که بالغ بر دوساعت به طول می انجامد از دروازه شمالی شهرممنوعه موسوم به دروازه ایزدی خارج و به باغ جینگ شانگ میرسیم.

باغ بسیار زیبا و پرگل و درختی که از همین ابتدای ورود سحر طبیعت زیبایش میشویم.

بلیت ورود به باغ را خریداری کرده و پس از پیمودن تعداد زیادی پله در مسیر بامبوهای زیبا به معبد باشکوه باغ میرسیم.

روبانهای قرمز گره زده شده بر ورودی معبد نشان از قداست این مکان در نزد چینی ها دارد. این روبانها را در بسیاری از اماکن مقدس طبیعی و تاریخی چین میتوان دید.

اما این مکان علاوه بر قداست معنوی، ارزش دیگری نیز دارد. چراکه با ایستادن در این معبد میتوان چشم انداز کامل و زیبایی از شهر ممنوعه را دید.

و همچنین چشم انداز زیبایی از شهر پکن. و میتوان فهمید که این شهر چقدر سرسبز و زیباست و جمعیت میلیاردی آن باعث نشده که باغها و پارکها و رودخانه هایش از بین برود.

بازدید از پارک جینگ شانگ که تمام میشود به همسرم جواد و همسفرانمان (علی و محمد که از هواپیما تا اینجا با ما همسفرند و مثل ما بدون تور سفر کرده اند) وعده میدهم که برای صرف شام به خیابان وان فوجینگ که در نزدیکی شهر ممنوعه است برویم؛ خیابانی که به غذاهای عجیب و غریبش (ازجمله حشرات برشته) مشهور است. آنها که قبلا" ذکر خیر آن خیابان با انواع غذاهای عجیب و غریبش را شنیده اند درچشم برهم زدنی از کوله ها خوراکیها را درآورده و همانجا توی پارک شروع به خوردن میکنند.

بعد از ناهار هم جواد که نقطه ضعف مرا خوب میداند فورا چند بستنی میخرد تا دیگر جایی برای آن غذاهای عجیب و غریب چینی باقی نماند. خب ظاهرا" امروز به خیر گذشت و تا رسیدن به هاستل کسی میلی به خوردن چیزی ندارد.

همراه ما باشید ادامه دارد.