سفرنامه چهارمحال و بختیاری (5) (آبشار شیخ علیخان-چشمه دیمه)
اما هنوز نقاط دیدنی بسیاری مانده که باید در این وقت باقیمانده به چندتا از آنها سربزنیم. البته بنده همینجا لازم میدانم که محض اطلاع دوستان بگویم که اگر به دنبال ابنیه تاریخی و یا باستانی هستید هرگز به این استان سفر نکنید چراکه اینجا به جز همان پل زمانخان و چند قلعه و حمام و مسجد که اگر ردشان را بگیری به زحمت به اواسط قاجار میرسند، از ساخته های دست بشر خبری نیست درعوض تا دلتان بخواهد شاهکارهای دست طبیعت فراوانند میگویید نه با ما بیایید تا نشانتان دهیم

این آبشار زیبای چندقلو که عظمتش هوش از سر آدم میبرد «آبشار شیخ علیخان» است؛ آبشاری مشهور در نزدیکی روستایی به همین نام. آب آبشار از میان تنگه پرشیبی خودش را با شتاب به پایین پرتاب میکند و قطرات شوخ و شنگ آب، رقص کنان به سر و صورتت پاشیده میشوند و صورتت را غرق بوسه میکنند و اینگونه انگار ورودت را خوشآمد میگویند

آبشار شیخ علیخان یکی از زیباترین شاهکارهای بختیاری است که خنکا و طراوتش روح و جان را جلا میبخشد

شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که در زمستانهای سرد و استخوان سوز وقتی دمای این منطقه به زیر صفر درجه میرسد آب این آبشار چنان یخ میزند که قندیلهایی به طول یک متر در آن ظاهر میگردد. تصور چنین منظره رویایی هم آدم را به هیجان وامیدارد حالا بماند که آن موقع درنوردیدن برفهای جاده چلگرد به چما و تماشای آبشار یخ زده تا چه اندازه ناممکن است

شاید با دیدن اینهمه آبشار و چشمه و رود در کوهرنگ این سئوال در ذهن هرکسی نقش ببندد که به راستی اینهمه آب از کجا میجوشد پاسخ ساده است چراکه کوهرنگ جزو مرتفعترین مناطق مسکونی کشور است که توسط قلل زردکوه که در همه ایام سال پوشیده از برفند، احاطه شده و جای هیچگونه تعجب نیست که از دل هرسنگی سخاوتمندانه چشمه ای بجوشد و کوهرنگ یکی از بزرگترین منابع و ذخایر تولید کننده آب در کشور به حساب آید

به راستی که انگار دست طبیعت دل هر سنگی را شکافته و از دل آن چشمه ای،آبشاری، رودی روان کرده رودخانه هایی به عظمت کارون و زاینده رود و دز
با این اوصاف اگر روزی کودک درونتان هوس آب بازی به سرش زد و خواستید از این گرمای طاقت فرسای تابستان به جایی پناه ببرید شاید کوهرنگ یکی از بهترین گزینه ها باشد

اما دامنه های زردکوه با انواع پوشش گیاهی و سکوت و آرامش روح نوازشان یکی از بهترین مکانهای طبیعی برای پرورش زنبور عسل است و به همین دلیل هم یکی از مرغوبترین عسلهای ایران در این منطقه بدست می آید که البته قیمتش هم به همان مرغوبی است؛ ناقابل کیلویی فقط شصت هزار تومان!

ضمنا" انواع گیاهان کوهی که هم خاصیت غذایی و هم دارویی دارند در اینجا به عمل می آیند که میتوانند سوغات بسیار مناسبی باشند انواع شوید و سیر کوهی و آویشن و...که قیمتشان هم انصافا" مناسب است

و البته هیچ سوغاتی به پای این لباسهای خوش نقش و نگار بختیاری و آن روسریهای خوشرنگ پولکدار نمیرسد. همه این سوغاتیها را میتوان از فروشگاهی در ورودی چلگرد خریداری کرد

و اما این آبشار زیبا در ورودی چلگرد، آبشار تونل کوهرنگ است تونلی که برای انتقال آب کوهرنگ به زاینده رود حفر شده. ایده اصلی این تونل مربوط به دوران شاه عباس صفوی است و در زمان زنده بودن وی اقداماتی نیز در این زمینه انجام شد که پس از مرگش ناتمام ماند تا اینکه با روی کار آمدن رضاشاه، در کنار هزاران طرح عمرانی دیگر ایشان، پروژه ناتمام تونل کوهرنگ نیز بعد از چند قرن در سال 1332 به بهره برداری رسید.

با حفر این تونل قسمتی از آب کارون به زاینده رود ریخته میشود و به جای اینکه این آب در نهایت به دریا وارد و به نوعی هرز رود، به زاینده رود میپیوندد و زندگی را به شهرها و روستاهای بسیار هدیه میدهد
تونل کوهرنگ منظره بدیع و دلفریبی از یک آبشار را خلق میکند که از فاصله خیلی دور نیز میتوان آن را دید آبشاری خروشان که از دل حفره ای بیرون میجهد و هوس باز کردن پرچم و گرفتن عکس را به دل اعضای گروه می اندازد

و زاینده رود زیبا چون ماری آبی و رخشان در زیر نور آفتاب تن پرپیچ و تاب خود را از میان دره ها میکشاند و ما میخواهیم سر این مار 450 کیلومتری خوش خط و خال که در بیشتر این مسیر ما را مشایعت میکند پیدا کنیم

حالا رسیده ایم به سرچشمه زاینده رود «چشمه دیمه»؛ چشمه ای که اهالی بومی آن را به کیکاووس از قهرمانان شاهنامه نسبت میدهند این چشمه در 12 کیلومتری چلگرد و در نزدیکی روستایی به همین نام واقع است و اصلی ترین سرچشمه زاینده رود قبل از پیوستن آب کوهرنگ میباشد

همیشه تصور میکردم سرچشمه رودی چون زاینده رود باید آنچنان جوشان و خروشان باشد که جرأت نکنی به آن نزدیک شوی ولی آنچه میبینم مرا به تعجب وا میدارد
هزاران هزار چشمه کوچک که از دل زمین میجوشند با هم حوضچه هایی میسازند که آب به آرامی از آن راه به بیرون میابد و با پیوستن سرچشمه های دیگر، رودخانه ای به عظمت زاینده رود خلق میشود.

اگر به آب چشمه دیمه که بیشتر شبیه حوضی مدور است دقت کنیم حلقه ها و حبابهایی را میبینیم که از همه سطح و گوشه و کنار آن قلیان میکنند

گفته میشود آب چشمه دیمه که بسیار خنک و زلال است خاصیت شفابخشی نیز دارد و دوای بسیاری از دردها از جمله سنگ کلیه و پوسیدگی دندان میباشد برای همین گردشگران بسیاری بطری و گالن به دست به سراغ چشمه می آیند
از اینها گذشته جاذبه دیگر چشمه گیاهان آبزی درون حوضچه ها هستند که منظره شگفت انگیزی را خلق کرده اند.

این فضا آنقدر آرام و دوست داشتنی و سرشار از معنویت است که دلم میخواهد ساعتها بنشینم و جوشش آب از دل ذرات سنگ را نظاره کنم و در آن دایره ها غرق شوم. ناگهان با صدای همسرم به خودم می آیم که وقت رفتن است و باز طبق معمول از گروه جا مانده ام و همه را منتظر گذاشته ام.
باز وقت رفتن است و دل کندن و من که غرق امواج دوار آب شده ام و هنوز از نوشیدن آب دیمه سیراب نگشته ام چگونه میتوانم این دیار را ترک کنم؟ باز حس میکنم که قسمتی از وجودم را در این سرزمین جا گذاشته ام. نمیدانم کجا، شاید لابلای این چشمه های جوشان یا در تلاطم زاینده رود وقتی خود را دیوانه وار به پایه های سنگی پل زمانخان میکوبد؛ شاید هم در مسیر غار یخی چما، درون سیاه چادرهای عشایر؛ یا در نگاه معصومانه کودکان عشایر وقتی که طلب پول و یادگاری از من میکردند و من شرمنده از اینکه چیزی به همراه نداشتم تا به آنها به یادگار بدهم. حس میکنم قسمتی از عشقم، روحم، وجودم را در آن چشمهای معصوم و صورت آفتاب سوخته کودکی که با قلوه سنگ به استقبالم آمد و طلب پول کرد جا گذاشته باشم چراکه هنوز نگاه پرتمنایی که در آن چشمها موج میزد و آن قلوه سنگی که در دست کوچکش بود دست از سرم برنداشته و یقین دارم آن نگاه پرتمنا روزی مرا به این دیار بازخواهد گرداند اینبار حتما" با سبدی از یادگاری؛ حتی اگر بدانم که کودکان عشایر با قلوه سنگهاشان بدرقه ام خواهند کرد.


















































































