سفرنامه چین قسمت پنجم( مقبره مائو - موزه ملی)
صبح روز آخر اقامتمان در پکن کلید اتاق را تحویل داده و تسویه حساب میکنیم. سپس چمدانکها را در اتاق امانات هاستل میگذاریم. امشب باید پکن را به مقصد لویانگ ترک کنیم بنابراین تا شب وقت داریم که آخرین گشتهایمان را در پکن بزنیم. از خیابان داشیلان که هاستلمان در آن واقع است، پیاده راهی میدان تیان آنمن میشویم. ماشالله این میدان تیان آنمن آنقدر بزرگ است که گشت عناصر دور آن خودش چند روز میطلبد. امروز قصد داریم از دو نقطه دیگر میدان (مقبره مائو رهبر حزب کمونیست و موزه ملی چین) دیدن کنیم.

تشریفات ورود به میدان که شامل تفتیش بدنی و چک کردن پاسپورت و کیف و.. است طی میشود و ما پس از ورود باز درگیر صفی میشویم به معنای واقعی کلمه آن سرش ناپیدا اینبار نه برای دیدن اژدهای محافظ چین که برای شرفیاب شدن به حضور مائوتسه تونگ پدر جمهوری خلق چین که نقش لنین را برای چینیها دارد و همچون او جسدش به زیر خاک نرفته بلکه مومیایی شده.
بازدید از مقبره مائو همه روز به جز دوشنبه از صبح تا ظهر امکان پذیر است. نه ورودی دارد و نه رزرو پیشین. تنها مصیبتش ایستادن در صفی است عریض و طویل که نیمی از بزرگترین میدان جهان را پر کرده.

از آنجاییکه زائرین مائو نمیتوانند هیچ نوع وسیله ای اعم از کیف، دوربین، گوشی، چتر خوراکی، آب و... باخود به همراه داشته باشند و هیچ سالن امانات برای تحویل وسایل مردم نیست (آنچنان که در میدان سرخ مسکو بود) یک شغل نان درآور در میدان ایجاد شده. در گوشه کنار میدان عده ای روی زمین نشسته و وسایل و کیفهای مردم را به امانت نگه میدارند. ازآنجاییکه ما پاسپورت و همه پولها و دوربین و گوشی و... همراهمان است ترجیح میدهیم که یک نفرمان (همسرجان) این مسئولیت خطیر را برعهده بگیرد و آن دیگری (بنده) وارد صف شود. این است که همسرجان با کوله و دوربینها در خارج از صف تا جایی که برایش میسر است مرا همراهی میکند.

سرتان را درد نیاورم درست بعد از دو ساعت ایستادن در صف، حدود ده و نیم جلوی درب ورودی سالن اول میرسیم. در چند قدمی مقبره مائو یک گل فروشی به چشم میخورد که فقط یک نوع گل زرد (چیزی شبیه گلایل) دارد و اغلب زائرین با کارت یا اسکناسهایی که به همراه دارند از آن گلها خریداری کرده و با گل وارد مقبره بنیان گذار جمهوری خلق چین میشوند.

ورود به سالن با تدابیر امنیتی بسیار شدیدی همراه است. عبور از دستگاه مخصوص و گشت و تفتیش بدنی. تنها چیزی که میتوان به همراه داشت اسکناس و کارت و همان گلهای زرد است. حتی سکه یا خودکار را هم از بازدیدکنندگان میگیرند.

به همراه دیگر زائرین، تحت تدابیر امنیتی شدید و در سکوت مطلق وارد سالن اول میشویم؛ همانجایی که مجسمه بزرگ مائو در حجم وسیعی از گلهای زرد خودنمایی میکند و گویی با آغوشی باز به ملتش خوشامد میگوید. چینیها گلها را با تشریفات خاص جلوی مجسمه مائو قرار میدهند و به او به مانند یک قدیس واقعی ادای احترام کرده و جلویش خم و راست میشوند. سپس به صف برگشته و به همراه سایرین به سالن دوم که پیکر مومیایی شده مائو در آن قرار گرفته رهنمون میشوند.

وارد سالن دوم میشویم. سکوت محض، قلبها مالامال از شوق دیدار، نفسها حبس چشمها همه دوخته بر محفظه ای شیشه ای که مائو بزرگترین چهره سیاسی چین نوین با هیکل تنومندش به خواب ابدی فرو رفته. چهره اش زیر نور لامپهای نامرئی درخششی ماورایی دارد درست مثل همتای روسی اش لنین. مائو با همان روپوش معروفش به خوابی عمیق فرو رفته و پرچم کشورش بر پیکرش کشیده شده.

عکس از اینترنت
باور کردنش سخت است که او مرده. اما او کیست که اینهه مشتاقان برای دیدارش حاضرند یک نصف روز وقت بگذارند؟
مائو از بنیانگذاران و رهبران حزب کمونیسم بود که پس از انقلاب کمونیستی چین، رهبری جمهوری خلق چین را برعهده داشت.
درباره مائو عقاید ضد و نقیض بسیار است؛ اکثر چینی ها وی را اسطوره ای تکرار نشدنی میدانند و عده ای هم که دل خوشی از کمونیسم ندارند وی را دیکتاتوری خونخوار درحد هیتلر و استالین میپندارند.

عکس از اینترنت
البته که بنده در جایگاهی نیستم که راجع به مائو یا اصولا" هر آدم دیگری اظهار نظر کنم ولی با توجه به جهش های بزرگی که پس از انقلاب چین رخ داده به نظرم مائو رهبری لایق و کارامد بوده چراکه اینهمه پیشرفت چشمگیر و تبدیل شدن چین (کشوری با مردم فقیر، بیسواد با سطح بهداشت بسیار پایین) به کشوری که امروز بالاترین شاخصه های اقتصاد، سیاست و حتی بهداشت و فرهنگ را دارد جز در سایه مدیران و مسئولان لایق، دلسوز و نخبه میسر نخواهد شد.

مائو در سال 1893 در شاوشان استان هونان در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. از کودکی در کنار درس کمک حال خانواده در کار کشاورزی نیز بود. به دلیل هوش و استعداد سرشار، جزو معدود دانشجویان راه یافته به دانشگاه پکن در رشته حقوق و اقتصاد شد و برای تامین هزینه تحصیلش در کتابخانه ملی پکن کار دانشجویی گرفت. کار در کتابخانه و مطالعه وسیع، او را به مکتبهای سیاسی جهان ازجمله عقاید مارکس و انگلس و... علاقه مند کرد و اینگونه عقاید مارکسیستی در وجودش شکل گرفت. سپس با تنی چند از دانشجویان و روشنفکران، هسته های اولیه حزب کمونیست را شکل دادند و تا جایی پیش رفتند که بعد از فارغ التحصیلی و بازگشت به هونان در کنار شغل معلمی، مدیریت حزب کمونیست چند استان چین را برعهده گرفت.

فعالیتهای وی که شرحی مفصل دارد برایش زندان و تبعید نیز به ارمغان آورد ولی او که در راه هدفش مصمم بود از پا ننشست و گروه زیادی از مردم که عمدتا دهقانان و لایه های زیرین جامعه بودند را همراه خود کرد تا روزی که با یک گروه هشتاد هزار نفره در یک راهپیمایی عظیم از جنوب چین به شمال رفته و انقلابی برپا کردند. این انقلابها همچون جویهای کوچک به هم پیوستند و آنقدر جریان یافتند تا بالاخره به دریایی خروشان بدل گشتند و در نهایت به نظام پادشاهی چندهزار ساله چین خاتمه دادند و کشوری به نام جمهوری خلق چین بنا نهادند. مائو رهبری جمهوری خلق چین را برعهده گرفت و تا سال 1976 که از دنیا رفت در این سمت باقی بود.
قطعا مائو هم به تبع انسان بودن کامل نبوده و ایراداتی داشته. منتقدین مائو برخی شیوه های مدیریتی وی را مستبدانه و گاها" احمقانه میپندارند. مثلا" دخالت در امور شخصی مردم ازجمله نحوه پوشش (روپوش و شلوار گشاد و موی کوتاه و...) از بین بردن تمامی مظاهر هر نوع دین و...
بله درست است دخالت در امور شخصی افراد ازجمله پوشش یا نوع عقیده، با هر توجیه و دلیلی رفتاری غیرمتمدنانه و ضد حقوق بشری است ولی باید این را در نظر گرفت که زمانی مائو این سیاستها را داشته که در امریکا هنوز سیاهپوستان رسما" بردگی میکردند و اروپا غرق در جنگهای نژادپرستانه و یهودی ستیزی بوده.
خلاصه اینکه امروز چین به قدرتی مافوق تصور بدل شده و همراستا با رشد اقتصادی در فرهنگ و تمدن و بهداشت و بسیاری شاخصه ها رشد کرده. چین امروز دیگر چین زمان مائو نیست که مردم مجبور به پوشیدن لباسی یکسان باشند و از ابراز عقیده بترسند. اگر هم هنوز قوانین سختگیرانه ای برای برخی جرمها وجود دارد یک دلیل مهمش جمعیت میلیاردی چین است که اگر برخی قوانین سختگیرانه نباشد هرگز نمیتوان آنها را مهار کرد.

بازدیدمان از مقبره مائو تا ساعت یازده طول میکشد سپس راهی ضلع شرقی میدان میشویم که یکی از بزرگترین موزه های جهان را ببینیم.

لحظه ورود به موزه ملی، همان سیستم امنیتی شدید را پشت سر میگذاریم دوباره عبور از دستگاه ایکس ری و تفتیش وسایل.

اینبار ورود کوله و دوربین و... آزاد است ولی بطریهای آب را هم چک میکنند و از هرکسی که بطری دارد میخواهند جرعه ای از آب بطری را بنوشد. وقتی مطمئن میشوند که در بطری فقط آب است (و مثلا بنزین نیست) خیالشان راحت میشود و بازدیدکنندگان را به داخل راه میدهند.

(باز خدا پدرشان را بیامرزد که نمیگویند بطریهای آب را نمیگیرند) اینگونه رفتارها شاید اولش آزاردهنده باشد ولی کم کم شکل عادی به خود میگیرند. چون با توجه به شرایط خاصشان چاره ای جز این ندارند و با همین روشهاست که ضریب امنیت چین بسیار بالاست و حتی نیمه شب هم میتوان با خیال راحت در این کشور تردد کرد.

شالوده اصلی موزه ملی چین برمیگردد به دوران امپراطوری. امپراطوران چین از دیرباز اشیای زینتی اجدادی، اسناد تاریخی، هدایای دریافتی از سایر ممالک، همچنین اشیای مکشوفه از مناطق باستانی چین را در کاخهای خود نگهداری میکردند؛ با این حال نخستین موزه به معنای واقعی در سال 1912 در شهر ممنوعه شکل گرفت و بخشی از اتاقهای اطراف دروازه نیمروز به موزه تبدیل شد و تمام اشیای تاریخی ارزنده در آنجا نگهداری میشد.

پرواضح است که این موزه کاملا" شخصی و مردم عادی را به آن راهی نبود. اما پس از انقلاب کمونیستها شهر ممنوعه با همه کاخها و اشیای ارزنده اش به دست انقلابیون و دولت مرکزی افتاد و بعدها دولت را به فکر ساخت موزه ای برای بازدید عموم واداشت و اینگونه دو موزه در سال 1959 در ضلع شرقی میدان تیان آنمن دایر گشتند.

این موزه ها، موزه انقلاب و تاریخ بودند که به طور مجزا ساخته شدند ولی سالها بعد با هم ادغام و توسعه بیش از دوبرابری یافتند و پس از چند مرحله تغییر و بازسازی در سال 2003 یک موزه واحد به نام موزه ملی پکن افتتاح شد. این موزه بالغ بر سه میلیون اثر ثبت شده دارد.

موزه در چهار طبقه و چندین بخش مجزا است که برای دیدن کل آن حداقل باید یک روز کامل را صرف کرد.

ازآنجاییکه ما تنها دو ساعت برای بازدیدش در نظر گرفته ایم(که نیم ساعتش به تشریفات ورود و خروج میگذرد) باید فقط از بخشهای مهم آن دیدن کنیم.

بدیش این است که به دلیل جمعیت میلیاردی چین اماکن دیدنی چنان وسیع و عریض و طویلند(نوزده هکتار) که برای رفتن از بخشی به بخش دیگر باید کیلومترها راه رفت.

ساعت بازدید از موزه ده صبح تا پنج بعد از ظهر است و ورود برای عموم رایگان است و خارجیها هم باید حتما پاسپورت داشته باشند.

این موزه نیز به مانند همه موزه های جهان صندوقچه تاریخ و فرهنگ کشور است.

اینجا خانه سه میلیون اثر فرهنگی و هنری: از مجسمه های طلایی تا ظروف برنزی، از کتیبه ها تا سنگ نگاره ها و نقاشی ها واسناد تاریخی مهم است.



قدیمی ترین شی موجود در موزه، دندان متعلق به یک انسان یوان مو است. این گونه از انسان یک میلیون و هفتصد سال پیش میزیسته و زیست شناسان آن را حلقه مفقوده انسان و میمون میدانند.


علاوه بر اشیای متعلق به حلقه مفقوده انسان و میمون، اشیایی از هزاره های دور نیز در این موزه قابل بازدید است.

تعدادی از سربازان ارتش سفالین امپراطور که قدمت آنها به دوهزار و دویست سال میرسد نیز در این موزه به نمایش گذاشته شده اند.

در سفر به شیان با هم از موزه اصلی سربازان سفالین دیدن خواهیم کرد.

بخشی از اشیای موزه متعلق به سایر فرهنگهاست که در طول زمان به دولت چین هدیه داده شده اند.

نمونه هایی از این مجسمه ها متعلق به روم باستان، یونان باستان، ممالک آفریقایی و خاورمیانه هستند.

موزه گردی ما حوالی یک ظهر به پایان میرسد و ما از میدان خارج میشویم تا پس از خوردن ناهار و رسیدن خون به مغزمان، فکر کنیم که در این اندک وقت باقیمانده کجا میتوانیم برویم!
همراه ما باشید ادامه دارد.