کوله پشتی (4) خالدنبی
کوله ها دوباره آماده شدند برای کشف گوشه ای دیگر از زیباییهای وطن دراین اردیبهشت خیس و دل انگیز. اینبار سفری داریم تفریحی ،به جغرافیایی که تاریخ و مذهب را در خود نهفته . به نقطه ای دنج از کشورمان که حتی بسیاری از مردم شهرهای اطراف هم نام آنرا نشنیده اند
مینی بوس گروه کوهنوردی ما از بیمارستان ،ساعت ۵/۵ صبح اولین جمعه اردیبهشت به مقصد مقبره خالدنبی به سمت کلاله راه افتاد و بعد از عبور از چند روستا وارد جاده خاکی شد که حدود ده کیلومتر از مسیرمان را شامل میشد وچه دل انگیز و زیبا مناظری که در این مسیر دیدیم. هزار هزار تپه و دره پشت هم مثل یک تابلوی نقاشی با فرشی زمردین ازگندمزارهایی که تا پای تپه ها پهن شده بودند و شقایقهایی که از لابلایشان سربرآورده بودند تا به آفتاب سلام کنند

مینی بوس مسیر جاده پرپیچ و خم را به سمت قله گوگجه داغ میرفت و ما حتی یک لحظه از طبیعت اطرافمان چشم برنمیداشتیم و با وجود مه غلیظ نامهربانی که این زیبایی را هر لحظه بیشتر از ما دریغ میکرد ما همچنان مترصد شکار لحظه ای بودیم تا غافلگیرانه آن صحنه را به جاودانگی برسانیم

برای رسیدن به مقبره و گورستان تاریخی دو راه وجود دارد یکی پیمودن تمام مسیر با ماشین و دوم تپه نوردی و لذت تماشای این همه طبیعت بکر و رویایی آنهم در یک صبح دل انگیز بهاری و به قول شاعر شنیدن نفس پاک شقایق درسینه صبح و نبض پاینده هستی در گندمزار و کشف شگفتیهای زیبای طبیعت

و گشتی درحال واحوالات و اعتقادات مردم این مرز وبوم. مثلا" چشمه پای این درخت طبق اعتقادات مردم اینجا از قدمگاه خضر نبی جوشیده و این درخت مقدس که مردم آرزوهایشان را دخیلش کرده اند عجب شکاری است برای دوربینهایمان

مجموعه زیارتی خالدنبی که بر فراز قله ۸۰۰ متری گوگجه داغ قرار گرفته، شامل سه مقبره میباشد مقبره خالدنبی که پیامبری بوده اهل یمن که از دست دشمنانش به این دیار تبعید شده یا پناه آورده بوده و دین مسیحیت را تبلیغ میکرده که سرانجام به دست قوم خودش کشته میشود.


حضرت خالدنبی دربین اهالی روستاهای ترکمن نشین پایین دست محبوبیت زیادی دارد بطوریکه سالانه عده زیادی از آنها برای زیارت به این مکان می آیند

مقبره دیگر مقبره چوپان آتا ، چوپان و خادم خالدنبی است که بخاطر خدمات ارزنده اش به خالدنبی مورد احترام زیادی واقع شده است و مقبره اش بر بلندایی مشرف به پرتگاه زیباترین چشم انداز را دراین مجموعه دارد البته نه در یک روز مه آلود و ابری


و سرانجام مقبره عالم بابا پدر زن خالدنبی و چوب مقدس که عده ای از ترکمنها اعتقاد دارند که هرکس بتواند بالای آن رود و حاجت کند حاجتش برآورده میشود
و اما مهمترین و ارزنده ترین بخش سفرمان بازدید از قدیمیترین و عجیب ترین گورستان تاریخی ایران که برخی قدمت آن را تا حدود ۲۵۰۰ سال تخمین میزنند که به فاصله اندکی از این مجموعه زیارتی قرار دارد و به دلیل شکل منحصر به فرد سنگ قبرهایش مورد توجه بسیاری از کاوشگران و جهانگردان واقع شده که علیرغم فرضیات زیادی که در مورد آن مطرح است همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده

همکارم امین میگوید دفعه قبل که به اینجا آمده بوده، پسربچه ای بوده که به همراه پدر و جمعی از دوستان او به اینجا آمده بوده و از آنها شنیده بوده که این سنگ قبرها تندیس آدمهایی بوده از قومی ضاله و بدکاره که مورد عذاب الهی واقع شده وبه شکل کنونی در آمده اند .امین کوچولوی قصه ما آن روز از ترس گرفتار شدن به همان عذاب یا طلسم به هیچیک از سنگ قبرها دست نزده بوده حالا درحالیکه به یکی از آنها تکیه داده از همسرش میخواهد که از او عکس یادگاری بگیرد

سرپرست گروهمان سماموس که از مردان نیک روزگار است وهیچ چیز مثل خروج ارز از مملکت دل او را به درد نمی آورد با صدایی که عشق به میهن در آن موج میزند برای افراد گروه توضیح میدهد که هریک از این سنگ قبرها برای ما یک چاه نفت است و صد افسوس که نمیتوانیم با آنها کاری کنیم .
یادم می آید اواخر خرداد پارسال که به اتفاق خانواده به اینجا آمده بودیم و رنگ سبز طبیعت به زردی گرائیده بود انگار سنگ قبرهای بیشتری در اینجا بود امسال تعداد سنگ قبرهای افتاده بر روی زمین و آنها که از اینجا شاید ربوده شده اند بیشتر شده است و این خیلی درد آور است

بعد از بازگشت از قبرستان درحالیکه همه ما از چنین شگفتی و عظمتی به وجد آمده بودیم به پشتوانه تاریخ و فرهنگ و هنرمان میبالیدیم چرا که در روزگاری که خط ونشانه ای برای تشخیص هویت آدمهای سفرکرده به دیار باقی وجود نداشت،نیاکان ما با تراشیدن سنگ قبرهایی خاص سعی در جاودانگی خود کرده اند تا در جهان باقی روحشان آسوده خاطر به حیات خود ادامه دهد و من هرگز نمیتوانم بپذیرم گمراهی قومی چنین هنرمند و نقش آفرین و سختکوش را که چنین یادگار ارزنده ای از خود به جا گذاشته اند...روحشان شاد